ترسم از رفتن نیست
ترسم از مردن ونابودی نیست
ترسم از اینست که دیگر بروم از خاطر
نام من دفن شود همچو تن من
گم شوم در کوچه های سرد تاریخ
نیابد کس دگر حتی کلامم را
نبابید بر لب حتی کسی نام ونشانم را
خدایا! مردن من قطع جانم نیست
خفتن در گوشه ای چون قبر نیست
پاک گشتن از زمینت نیست!نیست!
مردن من آن زمانیست که دیگر حتی
کسی نام من خسته دل و جان را نبرد... .